سران کشورهای باختری بهمراه نخبگان آنها ، سالهاست که بر طبل ایده "دهکده کوچک جهانی" می کوبند.
آنها می گویند : با گسترش روز افزون اینترنت ، جهان کوچک و کوچکتر می شود تا بدان جا که همگان در پهنه این دهکده به یکدیگر گره می خورند و در نهایت با مراودات بیشتر زمینه یگانگی آدمیان فراهم می شود .
اما گواه فراوان دارم که این ایده براستی درست نیست .
چرا که آدمی دارای انگاره های روانی گوناگونی است .
در گذشته بسیاری از انگاره های آدمیان در مسیر زندگی می مُردند چرا که ابزاری برای رشد نداشتند ، اما اینترنت و وبنویسی این زمینه را بوجود آورده که آدمی بیشتر انگارهای درونی خویش را نوشته و آشکار سازد .
به این ترتیب دیگر نمی توان اندیشه های آدمیان را که در گذشته به فراموشی سپرده می شد نادیده گرفت . جستجوگرها اندیشه های مرده را زنده می کنند ! و آنها را در اختیار همگان می گذارند .
اندیشه آدمی پیوسته از گونه ایی به گونه دیگر در می آید این گونه به گونه شدنها تا درک درست از جهان و هستی ادامه می یابد .
وبنوشته ها با رشد کاربران رنگ به رنگ می شوند اما نکته مهم این است که نمی میرند چرا که نویسندگان آنها وبنوشته های خویش را پاک نمی کنند پس برای یک جستجوگر که بدنبال واژه است میلیونها داده یافت می شود چرا که کاربران گاهی دهها وب نوشت و تارنگار اینترنتی می سازند تا در هر یک از آنها خویش را بیابند گاه خویش آسمانی و گاه خویش دیو گونه .
پس به سادگی می توان پیش بینی نمود که در آینده ایی نه چندان دور شمار وب نوشت ها و تارنگار های اینترنتی چندین برابر شمار آدمیان می گردد.
آنگاه خواهید دید برای یک ایده و پنداشت هزاران اندیشه سر بلند می کند که با یکدیگر همراه نیستند . پس در آینده شمار آراء گوناگون در مورد هر پرسشی ، چندین برابر زمان اکنون می باشد.
ایده ام بدین گونه است که ما دوران کهکشانی اندیشه را بزودی خواهیم دید نامش را می گذارم "کهکشان اندیشه".
با رشد روز افزون ترجمه داده ها، این بستر با گسترشی روز افزون روبرو خواهد شد .
در آغاز باختر بر این باور بود که با مدیریت شاکله اینترنت می تواند دهکده ای برای خود از همه کاربران جهان بسازد . بده بستان های داده ها در این پهنه را گواه این امر می دانست .
حال آنکه این پهنه چنان گسترش شگفت آوری یافته که هیچ کدام از آنها توان نگهداری از داده های خود را نیز ندارد ، پنداشت ها در این پهنه آنچنان رنگ به رنگ و زیاد است که نمی توان آن را مدیریت نمود.
باید گفت وارون بر سخن غربی ها ، آدمیان از یکدیگر دورتر و دورتر می گردند.
چه کسی توان پاسخ به این پرسش را دارد که : آیا می توان هزار هزار ایده و داده گوناگون را که هر روز بر شمار آنان افزوده می شود را در یک دهکده ای کوچک گرد آورد ؟
سخن دیگر آنکه : دهکده کدخدایی دارد! کدخدای این ده بی انتها کیست ؟!
دهکده دارای مردمی است که با یکدیگر دوستی دارند و به خوشبختی یکدیگر می اندیشند .
اینترنت و جهانی سازی سرشار از رویاروی هاست ! تا جای که بسیاری از کشورها در همین آغاز داستان از ابزارهای گوناگون بهره می برند تا از رسوخ فرهنگ های ناراست و ناهمگون با اندیشه میهنی خود جلوگیری کنند.
و در آخر باید گفت : زمان رستاخیز اندیشه آدمیان فرا رسیده است پس برای پاسداشت داشته های خود باید بیشتر بدانیم ، براین باورم که نخبگان و اندیشمندان سرزمین من ایران می توانند پادشاهان کهکشان اندیشه فردا باشند.
این سرزمین سرچشمه و رویشگاه اندیشه های فراست .
در این ستیز بزرگ ، آنانی برنده اند که بن و پی استوارتری در دل تاریخ جهان داشته باشند و همچنین نو آوری و زایش همراه توده جوانان شان باشد ... ، سرزمینی که حکیم فردوسی ، حکیم خیام و حکیم بزرگمهر را در دل تاریخ خویش دارد فرزندان برومند و خردمند برای این آورد و جنگ آسیم کم نخواهد داشت .
برگرفته از :
http://itstart.blogfa.com/post/1014
آنها می گویند : با گسترش روز افزون اینترنت ، جهان کوچک و کوچکتر می شود تا بدان جا که همگان در پهنه این دهکده به یکدیگر گره می خورند و در نهایت با مراودات بیشتر زمینه یگانگی آدمیان فراهم می شود .
اما گواه فراوان دارم که این ایده براستی درست نیست .
چرا که آدمی دارای انگاره های روانی گوناگونی است .
در گذشته بسیاری از انگاره های آدمیان در مسیر زندگی می مُردند چرا که ابزاری برای رشد نداشتند ، اما اینترنت و وبنویسی این زمینه را بوجود آورده که آدمی بیشتر انگارهای درونی خویش را نوشته و آشکار سازد .
به این ترتیب دیگر نمی توان اندیشه های آدمیان را که در گذشته به فراموشی سپرده می شد نادیده گرفت . جستجوگرها اندیشه های مرده را زنده می کنند ! و آنها را در اختیار همگان می گذارند .
اندیشه آدمی پیوسته از گونه ایی به گونه دیگر در می آید این گونه به گونه شدنها تا درک درست از جهان و هستی ادامه می یابد .
وبنوشته ها با رشد کاربران رنگ به رنگ می شوند اما نکته مهم این است که نمی میرند چرا که نویسندگان آنها وبنوشته های خویش را پاک نمی کنند پس برای یک جستجوگر که بدنبال واژه است میلیونها داده یافت می شود چرا که کاربران گاهی دهها وب نوشت و تارنگار اینترنتی می سازند تا در هر یک از آنها خویش را بیابند گاه خویش آسمانی و گاه خویش دیو گونه .
پس به سادگی می توان پیش بینی نمود که در آینده ایی نه چندان دور شمار وب نوشت ها و تارنگار های اینترنتی چندین برابر شمار آدمیان می گردد.
آنگاه خواهید دید برای یک ایده و پنداشت هزاران اندیشه سر بلند می کند که با یکدیگر همراه نیستند . پس در آینده شمار آراء گوناگون در مورد هر پرسشی ، چندین برابر زمان اکنون می باشد.
ایده ام بدین گونه است که ما دوران کهکشانی اندیشه را بزودی خواهیم دید نامش را می گذارم "کهکشان اندیشه".
با رشد روز افزون ترجمه داده ها، این بستر با گسترشی روز افزون روبرو خواهد شد .
در آغاز باختر بر این باور بود که با مدیریت شاکله اینترنت می تواند دهکده ای برای خود از همه کاربران جهان بسازد . بده بستان های داده ها در این پهنه را گواه این امر می دانست .
حال آنکه این پهنه چنان گسترش شگفت آوری یافته که هیچ کدام از آنها توان نگهداری از داده های خود را نیز ندارد ، پنداشت ها در این پهنه آنچنان رنگ به رنگ و زیاد است که نمی توان آن را مدیریت نمود.
باید گفت وارون بر سخن غربی ها ، آدمیان از یکدیگر دورتر و دورتر می گردند.
چه کسی توان پاسخ به این پرسش را دارد که : آیا می توان هزار هزار ایده و داده گوناگون را که هر روز بر شمار آنان افزوده می شود را در یک دهکده ای کوچک گرد آورد ؟
سخن دیگر آنکه : دهکده کدخدایی دارد! کدخدای این ده بی انتها کیست ؟!
دهکده دارای مردمی است که با یکدیگر دوستی دارند و به خوشبختی یکدیگر می اندیشند .
اینترنت و جهانی سازی سرشار از رویاروی هاست ! تا جای که بسیاری از کشورها در همین آغاز داستان از ابزارهای گوناگون بهره می برند تا از رسوخ فرهنگ های ناراست و ناهمگون با اندیشه میهنی خود جلوگیری کنند.
و در آخر باید گفت : زمان رستاخیز اندیشه آدمیان فرا رسیده است پس برای پاسداشت داشته های خود باید بیشتر بدانیم ، براین باورم که نخبگان و اندیشمندان سرزمین من ایران می توانند پادشاهان کهکشان اندیشه فردا باشند.
این سرزمین سرچشمه و رویشگاه اندیشه های فراست .
در این ستیز بزرگ ، آنانی برنده اند که بن و پی استوارتری در دل تاریخ جهان داشته باشند و همچنین نو آوری و زایش همراه توده جوانان شان باشد ... ، سرزمینی که حکیم فردوسی ، حکیم خیام و حکیم بزرگمهر را در دل تاریخ خویش دارد فرزندان برومند و خردمند برای این آورد و جنگ آسیم کم نخواهد داشت .
برگرفته از :
http://itstart.blogfa.com/post/1014